وقتی صفحه های کتاب “بدانید من فاطمه هستم” را ورق می زنیم با حقایقی از بانویی آشنا می شویم که از حیرت نمی توانیم وصفش کنیم و فقط اشکهایی که از شکوه و عظمت ایشان جاری می شود، گویای همان عزت و عظمت بانویی است که “روز رستاخیز فرشته ای به نام زوقائیل مرکبی از نور برای ایشان می آورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. ایشان بر آن مرکب سوار می شوند و زوقائیل آن را هدایت می کند ...