از جمله زنانی که در این آیه شریفه از انها نام برده شده ، زنانى هستند که از وظائف خود سرپیچى مىکنند و نشانههاى ناسازگارى در آنها دیده مىشود، مردان در برابر این گونه زنان وظائف و مسئولیتهایى دارند که باید مرحله به مرحله انجام گردد، و در هر صورت مراقب باشند که از حریم عدالت تجاوز نکنند، این وظائف به ترتیب زیر در آیه بیان شده است:
وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ مرحله اول در مورد زنانى است که نشانههاى سرکشى و عداوت و دشمنى در آنها آشکار مىگردد که قرآن در جمله فوق از آنها چنین تعبیر مىکند: زنانى را که از طغیان و سرکشى آنها مىترسید موعظه کنید و پند و اندرز دهید و به این ترتیب آنها که پا از حریم نظام خانوادگى فراتر مىگذارند قبل از هر چیز باید بوسیله اندرزهاى دوستانه و بیان نتائج سوء اینگونه کارها آنان را براه آورد و متوجه مسئولیت خود نمود.
وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ: در صورتى که اندرزهاى شما سودى نداد، در بستر از آنها دورى کنید و با این عکس العمل و بى اعتنایى و به اصطلاح قهر کردن، عدم رضایت خود را از رفتار آنها آشکار سازید شاید همین واکنش خفیف در روح آنان مؤثر گردد.
وَ اضْرِبُوهُنَّ در صورتى که سرکشى و پشتپازدن به وظائف و مسئولیتها از حد بگذرد و هم چنان در راه قانون شکنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، نه اندرزها تاثیر کند، و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایى نفعى ببخشد و راهى جز شدت عمل باقى نماند، براى وادار کردن آنها به انجام تعهدها و مسئولیت هاى خود چاره منحصر به- خشونت و شدت عمل گردد، در اینجا اجازه داده شده که از طریق تنبیه بدنى آنها را به انجام وظائف خویش وادار کنند.
اشکال: [چگونه اسلام اجازه تنبیه زن را داده؟]
ممکن است ایراد کنند که چگونه اسلام به مردان اجازه داده که در مورد زنان متوسل به تنبیه بدنى شوند؟!
پاسخ:
جواب این ایراد با توجه به معنى آیه و روایاتى که در بیان آن وارد شده و توضیح آن در کتب فقهى آمده است و همچنین با توضیحاتى که روانشناسان امروز مىدهند چندان پیچیده نیست زیرا:
اولا آیه، مسئله تنبیه بدنى را در مورد افراد وظیفهنشناسى مجاز شمرده که هیچ وسیله دیگرى در باره آنان مفید واقع نشود، و اتفاقا این موضوع تازهاى نیست که منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانین دنیا هنگامى که طرق مسالمتآمیز براى وادار کردن افراد به انجام وظیفه، مؤثر واقع نشود، متوسل به خشونت مىشوند، نه تنها از طریق ضرب بلکه گاهى در موارد خاصى مجازاتهایى شدیدتر از آن نیز قائل مىشوند که تا سرحد اعدام پیش مىرود.
ثانیا تنبیه بدنى در اینجا- همانطور که در کتب فقهى نیز آمده است- باید ملایم و خفیف باشد بطورى که نه موجب شکستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کمبودى بدن.
ثالثا روانکاوان امروز معتقدند که جمعى از زنان داراى حالتى بنام تفسیر نمونه، ج۳، ص: ۳۷۴
مازوشیسم (آزارطلبى) هستند و گاه که این حالت در آنها تشدید مىشود تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنى است، بنا بر این ممکن است ناظر به چنین افرادى باشد که تنبیه خفیف بدنى در موارد آنان جنبه آرام بخشى دارد و یک نوع درمان روانى است.
مسلم است که اگر یکى از این مراحل مؤثر واقع شود و زن به انجام وظیفه خود اقدام کند مرد حق ندارد بهانهگیرى کرده، در صدد آزار زن برآید، لذا به دنبال این جمله مىفرماید:
فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا:
اگر آنها اطاعت کنند به آنها تعدى نکنید و اگر گفته شود که نظیر این طغیان و سرکشى و تجاوز در مردان نیز ممکن است آیا مردان نیز مشمول چنین مجازات هایى خواهند شد؟
در پاسخ مىگوئیم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مىگردند حتى مجازات بدنى، منتها چون این کار غالبا از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طریق تعزیر (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.
داستان مردى که به همسر خود اجحاف کرده بود و به هیچ قیمت حاضر به تسلیم در برابر حق نبود و على ع او را با شدت عمل و حتى با تهدید به شمشیر وادار به- تسلیم کرد معروف است.
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً و در پایان مجددا به مردان هشدار مىدهد که از موقعیت سرپرستى خود در خانواده سوء استفاده نکنند و به قدرت خدا که بالاتر از همه قدرتها است بیندیشند زیرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.
تفسیر نمونه، ج۳، ص: ۳۷۵